ویکیای اسلام
Register
Advertisement

اِلهیات یا خداشناسی یا یزدان‌شناسی ادای برهان درباره خدا است. این عنوان می‌تواند به خوانش دیگر موضوعات دینی نیز اشاره کند.

الهیات در اسلام[]

الهیات یعنی آنچه مربوط به اله باشد و علم الهی یکی از اقسام حکمت می‌باشد چون حکمت شامل ریاضیات، طبیعی، و علم الهی می‌شود. علم الهی یعنی علم خدا و خداشناسی در اسلام به معنی شناخت الله و مقربان اوست (لغت نامه دهخدا؛ واژه اله). علم الهیات به معنای مصطلح و مفهوم عرف فلسفه و کلام، مباحثی است مربوط به شناخت خدا و اثبات وجود او و صفات جلال و جمال او، از صفات ثبوتیه و سلبیه و صفات ذات و فعل.

موضوع و مباحث الهیات اسلامی[]

مباحث و مسائل علم الهی یکی از متون حکمت است، حکمت الهی به معنی اعم حکمت مابعدالطبیعه است. علم اعلی شامل عقل و آثار آن در عالم جسمانی و روحانی، واجب الوجود، وحدانیت و نعوت جلال و فضل و عنایت او، ماوراء الطبیعه می‌گردد و می‌توان گفت در الهیات از اثبات خدا و ادله‌ای که بر وجود او اقامه شده‌است و نیز صفات کمالیه او و افعال تکوینی و تشریعی او که بر حسب حکمت و لطف، صدور آن از او به اراده و اختیار واجب است، بحث می‌کنیم. و همچنین از سنتهای الهی در عالم خلقت و تکوین و عالم تشریع و تکلیف و نتایج و غایات افعال الهی و از افعالی که از او صادر نمی‌شود و عنایات عامه و خاصه او نسبت به بندگان بحث می‌کنیم. در این مفهوم تمام مباحث توحیدی، نبوت و شرایع و فلسفه تشریع و معاد و هر چه از جنود غیبی و ظاهری اوست، یعنی تمام علوم اسلامی وارد می‌شود.

سیر تاریخی علم الهیات اسلامی[]

الهیات به معنای اخص در اسلام از ابتدای حیات دین اسلام شروع شده‌است و به گواه تاریخ علی اولین عالم علم الهیات بعد از پیامبر بود چنانکه ابن ابی‌الحدید که از دانشمندان اهل سنت می‌باشد می‌نویسد: حکمت و بحث در امور الهی فن احدی از عرب نبود و در کوچک و بزرگ آنها سابقه نداشت و نخستین کس از عرب که در این علوم خوض کرد علی بود که مباحث دقیق توحید و عدل در سخنانش پراکنده‌است. (نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید ؛ ج۱۳ ؛شرح خطبه ۲۳۱ ؛ص۴۸). در فلسفه، علم الهیات به دو قسمت تقسیم می‌شود: الهیات به معنی اعم و الهیات به معنی اخص.

الهیات در مسیحیت[]

الهیات به معنی خداشناسی است که مبین تعریف، توصیف و شناخت خدا در یک دین میباشد. در الهیات مسیحی بحث محدود به وجود خدا نمی‌ماند بلکه موضوعات دیگری نیز مورد مطالعه و تحقیق قرار میگیرند. موضوعات عمده الهیات مسیحی عبارت اند از: خداشناسی، مسیح شناسی، تثلیث، نجات شناسی، کتابمقدس و آخرت شناسی.

مسیحیت در اوایل ظهور طی چهار قرن، دین یکه تاز میدان نبود و می‌بایست با اندیشه‌های فلسفی و عقاید دینی سراسر امپراتوری روم، مصر و فارس مبارزه کند. در جریان این کشمکشها الهیات مسیحی بنا شده، رشد کرد و شکل گرفت. بعد از قرن شانزدههم نیز دستخوش اندیشه‌های دوران روشنگری Enlightenment و آزاداندیشی بوده و به همین دلیل است که الهیات مسیحی بطور خیلی گسترده روی جوامع شرق و غرب پهن شده‌است. آزادی بیان و فکر در دنیای امروز غرب امکان اینرا فراهم آورده تا هرفرقه و حتی هرکلیسا الهیات مختص و منحصر بخود را ترتیب دهد. به همین دلیل ناممکن است که تعریف واحد از الهیات مسیحی ارایه کنیم که دربرگیرنده دیدگاه‌های تمام کلیساها باشد. ولی این به معنای اختلاف و تضاد کلی میان کلیساها نیست. همه کلیساها در موضوعات عمده دین مسیحیت باهم همنظر اند. آنچه الهیات کلیساها را از هم جدا میسازد، ختلاف نیست بلکه تفاوتها است.

مناسب است الهیات مسیحی را از دو جنبه بطور فشرده مورد بررسی قرار میدهیم یعنی از دیگاه الهیات محافظه کار و الهیات لیبرال یا آزاداندیش.

موضوعات مورد بررسی ما اینها اند:

خداشناسی Theology

مسیح شناسی Christology

تثلیث Trinity

نجات شناسی Soteriology

کتابمقدس Bible

آخرت شناسی Eschatology


الهیات محافظه کار، الهیات رسمی تقریباً همه فرقه هاست (ارتودکس، کاتولیک، پروتستانت و فرقه‌های غیروابسته).محافظه کاران، چه عنعنوی باشند و یا مدرن، الهیات و تعلیم پدران کلیسا را حفظ می‌کنند. الهیات لیبرال آنگونه که از نامش پیداست، بیانگر دیدگاهای آزاد کلیساها و افرادیست که الهیات رسمی مسیحی را نمی‌پذیرند. آنها طرفدار مکتب اصالت عمل Pragmatism هستند که ادعا دارد ایمان باید در چوکات جهان ایده و ایدالیسم مطالعه شود که در جهان ایده هیچ چیزی ثابت و قطعی نیست بلکه نسبی. همچنان ایمان باید در محدوده فریضه‌های معقول و استدلال منطقی باقی ماند.


خدا در الهیات مسیحی

خدا در الهیات مسیحی صرفاً یک قدرت نامحدود نیست بلکه خدا دارای شخصیت است. خدا در ماهیت اش درای صفا ذاتی و اخلاقی است. بحث ماهیت خدا وحدانیت را نیز دربر میگیرد. وحدانیت خدا در الهیات مسیحی به این معناست که فقط و فقط یک خدا وجود دارد. یک موجود الهی که شایسته پرستش و عبادت است. خدا آفریدگار و معمار تمام کاینات و خلقت است. تمام خلقت، در نهایت، تحت فرمان و اراده‌ای او میباشد. خدا حکمفرمای مطلق در خلقت است که هیچ نیازی ندارد.

اول ذات خدا: - خدا روح است. خدا جسم ندارد و به چشم بشری ما دیده نمی‌شود.

- خدا قایم به ذات است. خدا علت العلل است و خودش علتی ندارد.

- خدا نامحدود است. البته برای انسان که دانش محدود دارد ممکن نیست تا نامحدود بودن خدا را درک کند. در این قسمت بحث‌های الهیاتی و فلسفی هنوز جریان دارند.

- خدا ازلی و ابدی است. خدا در قید زمان نیست و مانند ما گذشته، حال و آینده ندارد.

دوم صفات اخلاقی خدا: - خدا کاملاً قدوس است. خدا از تمام خلقت اش جدا است. در خدا هیچ گناه، زشتی اخلاقی و اشتباه وجود ندارد.

- خدا کاملاً عادل است. عدالت خدا در رفتارش با مخلوقات دیده می‌شود. خدا بلآخره هر عمل انسان را مورد قضاوت عادلانه قرار خواهد داد. در خدا هیچ بی انصافی نیست.

- خدا کاملاً نیکو است. در خدا هیچ بدی و یا ظلم وجود ندارد. هرآنچه خدا می‌کند، می‌اندیشد و یا میفرماید همه خوب اند. محبت، رحمت، احسان و فیض خدا نشانده نیکویی خدا هستند.

سوم صفات طبیعی خدا: - خدا حاضر مطلق است. در این بخش بحث‌های زیادی جریان داشته و دارند. اگر به این باور باشیم که خدا در هرچیز حاضر است پس عقیده مسیحی بسیار شبیه پنتاایزم میگردد. پنتاایزم اصرار دارد که خدا طبیعت است یعنی هرچیز خدا است و خدا هرچیز.

- خدا دانای مطلق است. خدا از هرآنچه اتفاق می‌افتد آگاه است. خدا از گذشته، حال و آینده باخبر است.

- خدا قادر مطلق است. برای خدا هیچ چیز ناممکن نیست. این عقیده نیز قابل بحث است. بعضی دانشمندان الهیات چنین اظهار کرده‌اند که خدا قادر مطلق است بر هر آنچه برایش منطقی و اخلاقی ممکن باشد. مثلاً خدا نمی‌تواند گناه کند، زیرا اگر گناه کند دیگر او نمی‌تواند خدای قدوس باشد. خدا قادر به هرکاری است بشرط اینکه با دیگر صفات خدا در تضاد نباشد.

- خدا تغییر ناپذیر است. ذات خدا، صفات اخلاقی و طبیعی خدا غیرقابل تغییر اند.


جستارهای وابسته[]

  • تاریخ الهیات مسیحی
  • خدا

منابع[]

Advertisement